اگر منبر, تو منبر, بود
7027
منبر, از پشت شیشۀ مسجد
چشمش اُفتاد و دید چوبۀ دار
عصبی گشت و غیضی و غضبی
بانگ بر زد که ای خیانت کار
تو هم از اهل بیت ما بودی
سخت وحشی شدی و وحشت بار
نردۀ کعبه حرمتش کم بود؟
که شُدی دار شَحنه، شرم بدار
ما سرو کارمان به صلح و صلاح
تو به جُرم و جنایتت سر و کار
دار، بعد از سلام و عرض ادب
وز گناه نکرده استغفار
گفت ما نیز خادم شرعیم
صورت اخیار گیر، یا اشرار
تو قلم می زنی و ما شمشیر
غِلظت از ما قضاوت از سرکار
تا نه فتوی دهند منبر, و میز
دار کی می شود سر و سر دار
بازنشر دامنه. منبر, و دار. شعر شهریار
هر کجا پند و بند درماندند
نوبتِ دار می رسد ناچار
منبر,ی را که گیر و دارش نیست
همه از دور و بر کنند فرار
باز منبر فرو نمی آمد
همچنان بر خرِ ستیزه سوار
عاقبت دار هم ز جا در رفت
رو به دَر تا که بشنود دیوار
گفت اگر منبرِ تو منبر بود
کار مردم نمی کشید به دار
سید محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار)
(زاده ۱۲۸۵ - درگذشته ۱۳۶۷)
«Mohammad-Hossein Shahriar»
برچسب : نویسنده : eqaqomf بازدید : 223