زوال و تجاری سازی
7029
به قلم سیدعلی اصغر شفیعی دارابی: سلام پست هایی از این دست [پست 7126 اینجا] با موضوع انتشار مبانی فکری اندیشمندان بزرگ مغرب زمین که بیشتر شان به دلیل اینکه علم و تحلیل مبانی را امانت انسان دانشمند می دانند آزادانه مطرح می کنند ... قابل بهره مندی استراتژی است . تحلیل محتوی گفتگو هابرماس, را انجام دادم و نکته هم می دانم ....
_ ترامپ در حال پایین بردن سطح سیاسی _ و فرهنگی آمریکاست .
_ بکارگیری واژگان " زوال " روشنفکری متعهد و موضوع ندرت از سپهر روشنفکری فراتر هیجان بحران فکری است .
_ قاعده " حوزه عمومی " برای روشنفکر مهم است .
_ ژورنالیسم " هوشیار "در شکل گیری عقاید سیاسی نقش تاثیر گذاری دارند .
_ اجتماع" مطالعه گری "با کیفیت تر از چیزهای دیگر است .
_ اینترنت نقش رسانه های سنتی بویژه برای نسل های جوان تر جهان را تغییر داده است .
_ هدایت توجه " مصرف کننده" ابزار تازه ارتباطات به عنوان الگوی " موذیانه " تری از تجارت سازی دارد .
_ اگر انقلاب رسانه در تاریخ بشر ایجاد شده است در وهله اول به طور عمده در خدمت اقتصاد است تا مقاصد فرهنگی .
_ میهن دوستی اساسنامه ای نقش درستی برای مردم یک کشور ایجاد می کند .
یورگن, هابرماس,
_تمدن های بزرگ و بانفوذ را که با متافیزیک ودین های بزرگ مشخص شده اند همه آنها استعدادی جهانگیری دارند به همین علت به گسترش و گشایش می رسند .
_ واقعیت این است که بنیاد گرایی مذهبی _ پدیده ای یکسره " نوین " است و از ریشه کن شدن اجتماعی ناشی از استعمار پایان استعمار و سرمایه داری جهانی برآمده است .
_ نابرابری درمیان اعضاء اروپایی افزایش یافته واین خود به «فرسایش انسجام اجتماعی» انجامیده است .
_ اروپا در دوران " ناتوانی هویت سیاسی " رسیده است.
_ امانوئل مکرون رییس جمهور فرانسه که خود فیلسوف هستند تصمیم دارند حرکت نوینی را ایجاد کنند...
تصمیم تان برای به اشتراک گذاشتن این گفتگو برای من یک راهبرد پیشرفته و فعال آموختن از دانشمندانی است که در توسعه یافتگی کشورهای اروپایی نقش زیادی داشتند . از این طریق بهتر به واقعیت کتمان شده اروپا و دنیای مغرب دست می یابم .
10 آذر 1397
سیدعلی اصغر شفیعی دارابی
پاسخ دامنه
سلام جناب سید علی اصغر. از روح پژوهشخواهی شما خرسندم. این شیوهی مرسوم میانمان بوده. شما در این نوشته، نهفقط ابعاد و زوایای گفتوگوی هابرماس, را بخوبی ادراک کردی، بلکه، بدرستی محتوای آن را زیرکانه برشمردی. من هم در راستای پژوههی شما نظرم را نسبت به دیدگاه تازهی هابرماس, میگویم:
هابرماس, از نظرم میخواهد این را بگوید که عصارهاش را با برداشت تحلیلی,ام مینویسم:
چون حوزهیعمومیجهان با تجارتپیشگی دچار زوال شدهاست، و تجارتسازی و مصرفزدگی از ابزار مدرن اینترنت بر فرهنگسازی و آموزش غلبه یافته، و نیز تفکرات روشنفکران و فیلسوفان امروز جهان، خواننده و حتی خواهنده ندارد، بنابراین؛ روزگار فعلی در بحران بهسر میبرد.
حتی ژورنالیسم هوشیار (=روزنامهنگاران حرفهای) هم با این وضع شکننده، نمیتواند بر عقایدسیاسی اثر بگذارد. هم اروپا و هم آمریکای ترامپ هر دو در این فروپاشی شریکاند.
برابری، مهاجرت، مطالعهگری، متافیزیک، انسجام اجتماعی، هویتسیاسی، و... بیشازهمه در برابر این زوال خطرناک در حال آسیباند.
با تشکر فراوان
برچسب : نویسنده : eqaqomf بازدید : 184