دستآوردها و آسیب های انقلاب ایران 3

ساخت وبلاگ

اقتدار نظامی ایران

 

به قلم دامنه: به نام خدا. قسمت اول (اینجا) و قسمت دوم (اینجا) حتماً از نظر گذشت. اینک بحث سوم.

 

 

دوم. نظامیان:

 

دستآورد: بی هیچ تردیدی کشور باتمدّنِ ایران، پس از انقلاب، به بازویی توانمند و مقتدر نیاز داشت. چون، چهار ابزار سرکوبِ شاه _ارتش، شهربانی، ژاندارمری (Gendarmerie) و ساواک_ که شاه برای حفظ سلطتنتش به آن متّکی بود؛ در طول حکومت استبدادی مطلقۀ پهلوی و در اوج انقلاب اسلامی، با خشن ترین وجه و به طرز خشونت بار، مردمِ معترض را سرکوب کردند.

 

 

لذا شجرۀ طیّبۀ سپاه و کمیته، از درون انقلاب جوشید، جوانه زد، آبیاری شد، پا به پای جمهوری اسلامی رشد کرد. و بزرگ و بزرگ و بزرگ شد. و برآمدنِ دو نهاد از متنِ مستضفعین، یکی از بالاترین دستاوردهای انقلاب بوده است؛ که یکی، نظم عمومی را محافظت می کرد (=کمیته) و دیگری (=سپاه) حراست را انقلاب را.

 

 

     

کمیتۀ انقلاب                                       سپاه پاسداران

 

کمیته، در دولت هاشمی رفسنجانی، با ادغام نیروهای ژاندرمری و شهربانی به نیروی انتظامی _ناجا_ بدل شد و سپاه پس از امام خمینی _رهبرکبیر انقلاب اسلامی_ در فرمان رهبری، مدرّج و به پنج نیرو تقسیم شد؛ هوایی، دریایی، زمینی، مقاومتّ بسیج، و سپاه قدس. و ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز با زیرکی امام، منحل نشد بلکه بازسازی و دارای هویت تازه و انقلابی شد.

 

 

 

بنابراین، اقتدار نظامی ایران_داخلی و خارجی_ از طریق این سه نیروی مقتدر و بسیج مردمی، حفظ و تقویت شد. و می دانید فرق است میان قدرت و اقتدار. قدرت؛ صرفاً متّکی به زور و غلبه است، ولی اقتدار؛ توانِ مشروع، قانونی و مبتنی بر رضامندی اجتماعی و مردمی.

 

 

 

آسیب ها: اما آسیب. از آنجا که ایران دارای سابقۀ طولانی مدتِ حکومت های استبدادی، مطلقۀ شاهنشاهی و هزارفامیلی بوده است، و نظام های متعدد سیاسی اش با اسلحه و سرنیزه و شمشیر و اسب پیش رفته، و یا باز مانده است؛ نظامیان، همواره در لبۀ پرتگاه بودند.

 

 

اگر جانب مردم را می گرفتند، خانه نشین و سر به نیست می شدند؛ _که می شدند_ و اگر سمت و سوی قدرت می رفتند و بله قربان گوی حاکمانِ مستبد فاسد بودند، _که بودند_ از چشم و دل ملت می افتادند _که می افتادند_ مثلِ ارتش 129هزار نفری دیکتاتور رضاشاه، که وقتی به موریس اقیانوس هند و سپس به ژُهانسبورگ آفریقای جنوبی تبعیدش کردند و همانجا مُرد؛ ارتشش در ایران، کاملاً از هم پاشید. و من قبلاً در 28 مهر 1396 نوشته ام که «چرا ملت از ارتش راضیه؟» در (اینجا) و لذا از بسط بحث عبور می کنم.

 

 

 

حال؛ دستآورد بزرگ انقلاب ایران یعنی اقتدار نظامیِ نظام، فقط و فقط با قانون پذیری و قانون گرایی نظامیان، پایدار می ماند. تاریخ، شهادت می دهد نظامی ها باید حدِ واسط میان مردم و قانون باشند، نه تکیه داده شده به افراد، جناح ها، ایل ها، خاندان ها، قبیله ها و حتی حکومت ها و سیستم ها.

 

 

نظامیان جمهوری اسلامی ایران، هم اکنون در معرض حداقل چهار آسیب اند:

 

 

الف: بخشی از آنان، مورد پرسش جدّی جامعه قرار گرفته اند، که چرا چنین اند و چرا چنان اند. این جست و جوگری جامعه، باید شاخک های نظامیان را تحریک کند تا به علت ها پی ببرند و آن آفات و آسیب ها را از خود دور کنند نه آن که به مطالبه های مردمی بی اعتنا بمانند.

 

 

ب: بخشی از نظامی ها، در نگاه عمومی و داوری های مردمی مورد سؤال اند که چرا برخلافِ دستور اکید امام خمینی _رهبرکبیر انقلاب اسلامی_ در سیاست داخلی و خارجی، دخالت دارند و بالاتر آن که، وصیت نامۀ سیاسی ایشان را _که به لحاظ شرعی حُرمت قائل شدند برای دخالت نظامی ها در سیاست_ نادیده می گیرند. نمونه ها وجود دارد که داستانِ پر غم و غصۀ حمایت بی قید و شرط و 100% از محمود احمدی نژاد یکی از آن نمونه هاست.

 

ج- سومین آسیب از میان آسیب ها این است، یک وقت خدای ناکرده خیال نکنند با زور می توان آرمان انقلاب را پیش برد. پادگان حدودش معلوم است. دانشگاه مسیرش مشخص است و حوزه توانش پیدا. پس نظامیان نپندارند اگر دانشگاه و حوزه از انقلابی ساختن نسل جدید عاجزند، و از ممانعت هجوم مُهلک فرهنگی غرب ناتوان، پس پادگان می تواند و قادر و مجهّز است جای خالی آن دو را پُر کند. این، تزی مارکسیستی ست که حزب یا ارتش سرخ، نیرویی پیشرو است تا مانند خرمگسِ سقراط، مردم و نسل ها را بیدار سازد و بسازد و مسیر پیش به جلو را پاکسازی و هموار کند و همه در یک صف خطُ کند. این خط نیست، خلَط است. و همه می دانند خلَط، غلط است و خلَط عینِ خِلط باید دور انداخته شود.

 

 

د: آسیب چهارم این است اقتدار، ریشه در قلوب و رضامندی مردم دارد. نه از قانون برمی خیزد و نه از اشخاص. آن قدرت است که قرینِ و همنشین محتاجِ زور و تغلُّب و تقلُّب است. پس، اقتدار، فقط با مردمی بودن معنا پیدا می کند و اگر موشک و همه نوع تجهیزات هجومی و دفاعی لازم است _که هست_ در امتدادِ مردمی بودن قرار دارد؛ نه در عرض و رو در روی آن.

 

 

 

چاره: مشکل ایران به قول یوسف خان مستشارالدوله «یک کلمه» است: قانون. و او کتاب «یک کلمه»را برای همین نوشته است. یعنی قانون. او گفت ایران باید به «قانون» بازگردد. آری؛ قانون؛ چه آن زمان قانون مشروطه. چه حالا قانون اساسی. اگر این گونه شد، آن گاه نه فقط بازوی ایران، قوی و باشوکت و عزّت می ماند، بلکه فرمانده معظّم کل قوا هم اقتدارش مصون می ماند.

 

 

به نظر دامنه، این رویکرد _یعنی قانون گرایی و پرهیز از دخالت در سیاست و جناح گرایی_ تقویت ولایت فقیه است، نه تضعیف و تخریب آن. پس، یدِ قدرت انقلاب اسلامی را با گوش نهادن به نهی اکید امام، پاس بدارید تا همواره سربلند بمانید و عزّتمند و مردم پسند و در ظِلِّ رهبری بزیید و وصیت نامۀ تأکیدی امام.

 

 

تاریخ رزم رشیدانه و عزم راسخانۀ شما نظامیان را در دفاع مقدس و مقابله با تجزیه طلبان و برخورد قاطعانه با سلطنت طلبان، هرگز فراموش نمی کند. و همین موجب شده است ملت صبور و دین ورز ایران هوادار شما باقی بماند؛ و قتی همچنان شما را قانونی و مردمی و منزّه از کژی و به دور خطاهای راهبردی، ببنید پای حمایتش قاطع می ایستد و خون را نیز نثار اسلام و ایران می سازد:

 

 

فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ. یعنی پس تو چنان که مأموری استقامت و پایداری کن و کسی که با همراهی تو به خدا رجوع کند نیز پایدار باشد، و (هیچ از حدود الهی) تجاوز نکنید که خدا به هر چه شما می‌کنید بصیر و داناست. (آیۀ 112 هود)

بحث چهارم: در قسمت بعد

میانمار، یمن، حج و درآمد آل سعود...
ما را در سایت میانمار، یمن، حج و درآمد آل سعود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eqaqomf بازدید : 135 تاريخ : يکشنبه 24 تير 1397 ساعت: 16:00