میانمار، یمن، حج و درآمد آل سعود

متن مرتبط با «زندگی» در سایت میانمار، یمن، حج و درآمد آل سعود نوشته شده است

زندگی کوچنده

  • این  روزنامه‌ی "خوزی‌ها" با این تیتر و عکسش امروز (یکشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۲) مرا برد به قریشُ ایلافُ آیات. من حرفم را آخر این پست خواهم زد. اول شرحی بر قضیه‌ی کوچ:   اُلفت دادَنِشان در کوچِ زمستانی (به سوی یمن) و کوچ تابستانی (به سوی شام سوریه و فلسطین) آیه‌ی دوم سوره‌ی قریش بود؛ این آیه: "ایلافِهِم رِحلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیفِ". ترجمه‌ای خوب از مرحوم آیت الله میرزا علی اکبر مشکینی. برخی از کتاب‌های تفسیری برین نظرند که حمله‌ی اصحاب فیل به مکه، "کاروان‌هاى تجارتى قریش در تابستان و زمستان را" تهدید کرد، لذا خداوند با نابودی سپاه ابرهه توسط سنگ‌باران‌کردن سِجّیل (=سنگ‌گِل) از سوی ابابیل (=پرستوها، چلچلاها به زبان محلی ما) به عبارتی شبیه پهپادها در زمانه‌ی ما، مسیرِ کوچ زمستانى و تابستانى قریش را امن کرد. تفسیر ص‍ف‍ی‌ع‍ل‍ی‌ش‍اه‌ همین را خیلی شکیل به شعر و نظم درآورده است: خلق‌ می‌خواندندِشان‌ اهل‌ حرم‌ داشتند اهل‌ حرم‌ ‌را‌ محترم‌ حاصل‌ آن که‌ قصه‌ اصحاب‌ فیل‌ بر‌ قریش‌ ‌آن‌ ‌بود‌ نعمت‌ ‌در‌ سبیل‌ تا‌ ‌بر‌ ‌ایشان‌ ‌در‌ وقوع‌ رحلتَین‌ اُلفتی‌ ‌از‌ مردمان‌ ‌باشد‌ بعَین‌ آیت الله العظمی ناصر مکارم نیز در تفسیر نمونه این توضیح را داده که «زمین مکه باغ و زراعتى نداشت، دامدارى آن نیز محدود بود، بیشترین درآمد از طریق همین کاروان‌هاى تجارى تأمین مى‌شد. در فصل زمستان به سوى جنوب یعنى سرزمین یمن که هواى آن نسبتاً گرم بود روى مى‌آوردند، و در فصل تابستان به سوى شمال و سرزمین شام که هواى ملایم و مطلوبى داشت، و اتفاقاً هم سرزمین یمن و هم سرزمین شام از کانون‌هاى مهم تجارت در آن روز بودند، و مکه و مدینه حلقه‌ی اتصالى در میان آن دو محسوب مى‌شد.» در تفسیر هدایت، ترجمه‌ی فارسى تفسیر آ, ...ادامه مطلب

  • زندگی آیا معنی دارد؟!

  • ویل دورانت (۱۹۸۱ - ۱۸۸۵) در بخش اول کتابش «درباره‌ی معنی زندگی» ترجمه‌ی شهاب‌الدین عباسی با عنوان "تمنای معنی" گفت انقلاب صنعتی غرب خانه و خانواده را نابود کرد؛ هر اختراعی قدرتمندان را قوی‌تر  می‌کند و ضعیفان را ضعیف‌تر. غرب خدا را ظاهراً ناپدید !!! کرده است. (ر.ک:  ص ۲۴) وی درین اثر این‌گونه زیبا به ضرورتِ وجود دین پرداخت که اشتباه است اگر این واقعیت را در نظر نگیریم زندگی معنوی ما همان قدر طبیعی است، که زندگی جسمانی ما. اساساً از نظر ویل دورانت وضع طبیعی بشر "امید" است نه یأس. او با قاطعیت رویه‌ی تمدن غرب را نقد می‌کرد.ویل دورانت  -همان طور که  از آن صفحه‌ی بسیار مهمش از روی گوشی‌ام عکس انداخته‌ام- باور داشت دین‌های بزرگ از دلِ نیاز انسان‌ها به این که احساس کنند زندگی‌شان ارزش دارد و سرنوشت‌شان بیهوده نیست سرچشمه گرفته‌ و شکوفا شده‌اند. وقتی چنین ایمانی که مایه‌ی دلگرمی است رو به ضعف گذارَد، زندگی کاستی می‌گیرد و از یک نمایش روحانی به واقعه‌ای زیستی!!! تبدیل می‌شود و منزلَت انسان را نابود می‎سازد. درین شرائط جسارت‌های حیاتی انسان که تحسین او را برمی‌انگیخت، تبدیل به شکّاکیت و تحقیر می‌شود و در پی آن امید و ایمان، ناپدید و ترس و تردید رویّه‌ی روز می‌شود. مستزاد : اینک همان تمدن -که از خدا هیچ باکی ندارد و به قول زنده‌یاد ویل دورانت  ظاهراً ناپدید!!!  کرده‌اند- آنچه پادگان نظامی آمریکا (=اسرائیل) بر سر مردم فلسطین در باریکه‌ی غزه و کرانه باختری می‌آورد خوشحال است و جانبدار. دنیا تا این حد از معنی در زندگی تهی نشده بود که امروز شده است. غرب با این نگبت و نخوت خواهی‌نخواهی می‌پژمُرَد؛ پژمُرد فعلاً پلاسیدگی‌اش هنوز خوب بیرون نریخت. اهل فن این , ...ادامه مطلب

  • زندگی معنوی

  • پنجشنبه, ۱۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۸:۱۵ ق.ظ کتاب "زندگی معنوی" به قلم دامنه. به نام خدا. زندگی معنوی کتابی که اخیراً تمام کردم. عصاره‌ی از آن می‌نویسم: کتاب "زندگی معنوی" تصویر سمت چپ بالا اثر آقای محمدتقی فعالی است. (چاپ اول پاییز ۱۳۹۸) قم: تیماس، مؤسسه‌ی آل یاسین. این اثر در پی این است معنویت را بر مبنای "منازل السّائرین" خواجه عبدالله انصاری (۴۸۱ قمری - ۳۹۶ قمری) ترسیم و تبیین کند. خواجه یعنی "آقا، بزرگ، صاحب مَکنَت" به‌طورکلی از نگه کتاب وضعیت بنی‌آدم «بعد از هبوط دو گونه است: صعود یا سقوط». (رک: ص ۱۲) او معتقد است از نظر پیرِ هرات، شریعت بی‌حقیقت بیکار است و حقیقت بی‌‌شریعت بیکار. (رک: ص ۱۹) از سه مکتب ۱. عرفانی‌ی زهد یا مناجاتی ۲. عرفانی حُب یا خراباتی ۳. اعتدالی زهد و حُب به یک میزان، سلوک خواجه عبدالله انصاری مکتب سومی‌ست. چون از منظر پیرِ هرات ترکیب معتدلی، زندگی میان عبادت و عشق است چرا که از نظر او عقل توانِ شناخت خدا را ندارد، فقط عشق قادر است؛ عقلِ انکارپیشه در نیمه‌ی راه می‌مانَد. (رک: ص ۲۱) در زندگی معنوی همه چیز از خشیت‌الله سرچشمه می‌گیرد حتی به قول صاحبان "المیزان" (ج ۱، ص ۳۰۷) و "تفسیر نمونه" (ج ۱، ص ۳۰۱) نیروی جاذبه‌ی زمین از خشیت‌الله نشئت دارد. (رک: ص ۵۵) نویسنده برین دست می‌گذارد که نگاه بد به مخلوقات خدا نباید کرد، تا خدا نگاه بد به تو نکند. (رک: ص ۱۱۱) و حقیقت انسان از دیدگاه خدا را در "نداری و نداشتن" می‌داند. (رک: ص ۸۸) انسانِ بیدار افزون بر جلب نفع، به دفع ضرر هم همت می‌گمارد. ازین رهگذر؛ آدمی عظیم را تعظیم می‌کند و حقیر را تحقیر. رابطه‌ی تعظیمِ عظیم و تحقیرِ حقیر دوسویه است، به طوری که اگر تعظیمِ عظیم کنیم، تحقیرِ حقیر نیز کرده‌ایم و بالعکس. (ر, ...ادامه مطلب

  • زندگی و جنگ شهید مصطفی کلهُری

  • جمعه, ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۰۷:۳۲ ق.ظ   امیرِ خط‌شکن وقتی به خواستگاری رفت! نوشته‌ی دامنه: به نام خدا. سلام محضر هر شرافتمند. آن شب هشت یا نُه کیلومتر دویدیم تا به یک منطقه‌ی آبی رسیدیم، با لباس از آب گذشتیم، درحالی‌که تا چانه‌ها را آب گرفته بود. رسم بود موقع گرفتاری می‌رفتند پیش سیّدها که: آقاسیّد! ما را حلال کن! امیرِ خط‌شکن هم، همین کار را می‌کرد. او وقتی به خواستگاری رفت دختر آمد جلوُ گفت: این!!! آمده خواستگاری من؟! گفتند بله. گفت: من زنش نمی‌شم! جوابم نه است؛ این برادرم را بُرد شهید کرد! من زنِ این نمی‌شم! او زاده‌ی ۱۳۳۸ پامنار (=جایی در آذر چهارمردان قم که مناره‌ی بلند یا همان مؤذّن‌خانه دارد) است. پدربزرگِ او درویش‌مسلک آباده‌ی شیراز بود. پدرش هم نقّال (=افسانه‌گو و پرده‌خوان) ولی در مساجد، مداح بود؛ انقلابی هم. سال ۱۳۵۵ حتی در خانه عکس امام خمینی بالای اتاقش نصب بود که شاه اگر می‌فهمید کمترین تاوان، اعدام بود. علاوه بر عکس امام، رساله‌ی مرحوم امام هم داشت. جالب این که امیرِ خط‌شکن در جبهه‌ی جُفَیر (جایی که منُ آق سید عسکری شفیعی برادرِ شهید آق سیدجوادآقای آق‌اسدالله و حاج شیخ احمد آهنگر تابستان طاقت‌فرسای سال ۱۳۶۲ آن جا بودیم) اطلاعات شناسایی بود. او از کسانی بود که برخی از واژه‌های جبهه را می‌ساخت. می‌گویند لغتِ "فَلَقی"ها را او ساخت. اشاره‌ای بوده است به رزمندگانِ نمازشب‌خوان جبهه که سحر را با عبادت و نمازشب و بیدارباشی، به فلَق (=سرخیِ صبح) وصل می‌کردند و هی ویرّه ویرّه (=وفوروفور، زیادزیاد، پشتِ سرِ هم، تُندتُند) نماز می‌خواندند و صدالبته راز و نیاز می‌نمودندُ هزاران بار نزدِ خدا، ناز! امیرِ خط‌شکن را اما نمی‌دانم نمازشبی بود یا نه. ولی هر جا خط‌شکن لازم , ...ادامه مطلب

  • زندگی و بندگی ( ۱ تا ۳ )

  • زندگی و بندگی ( ۱ ) به نام خدا. سلام. زندگی و بندگی راهی به روی هم هستند. زندگی بدون بندگی نمی‌شود و بندگی بدون زندگی ممکن نیست که به فرموده‌ی رسول اکرم ص "دنیا، مزرعه‌ی آخرت است". در کتابی به همین نام : "زندگی و بندگی؛ بر پایه‌ی آموزه‌های قرآن و حدیث" (چاپ دوم / ۱۳۹۶) نوشته‌ی مرحوم رضا بابایی (زاده‌ی ۱ خرداد ۱۳۴۳ در قزوین و درگذشته‌ی ۱۸ فروردین ۱۳۹۹ در قم) نویسنده، طلبه، دین‌پژوه، شعری دیدم که نقلش خالی از لطف نیست: ای دل اَر خواهی تو بهتر زندگیبندگی کن، بندگی کن، بندگی چون پایه‌ی زندگی سالم بر دو شاخه‌ی پیام آسمان و پیام خرَد استوار است، رستگاری حکم می‌کند زندگی در سایه‌ی بندگی باشد و بندگی در مسیر و بِستر زندگی روی دهد. پیامبران ع و امامان ع و بزرگان و پارسایان استدلال کردند و برای بشر بازگو، که به اوج نمی‌رسد آن کسی که خود را از آموزه‌های وَحیانی و دینی خالی کند. و صد البته هم اگر خود را با خرَد و دانایی بیگانه کند به دام بدعت و بدتر از آن خرافه و حتی تحریف می‌افتد. چند نمونه از مواردی که زندگی و بندگی را پیوسته‌به‌هم نگه می‌دارد، به نقل از همین کتاب نام می‌برم. لطفا" تک‌تک آن را بخوانیم و کمی فکر کنیم: آراستگی، آزادگی، پاکی، بهداشت (که معجزه‌ی اسلام است)، ازدواج، نماز، کار ثواب، کار و کوشش، محبت، آرامش، ذکر، مدارا، اخلاص، پرهیزگاری، پرهیز از اسراف، اعتکاف، همگرایی، ساده‌زیستی، زیارت، نوع‌دوستی، معاشرت، بخشش، میانه‌روی، پیمان، پایداری، بردباری، مهارت، نظم، رایزنی، دانشوری، تغذیه، حق‌الناس، نشاط، توبه، قلب سلیم، امید به رستاخیز، عزای عاشورا، کمک، دعا، تفریح، گستراندن دعوت، شکرگزاری، مهربانی، ترک معصیت و ده‌ها کار و موارد دیگر. اشاره: بالاترین اثر بندگی این است که ا, ...ادامه مطلب

  • زندگی معنوی یک روحانیِ اصیل روستای مهاجران

  • حاج آخوند   7173 حجةالاسلام محمدرضا احمدی به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: حاج آخوند؛ این کتاب روایت زندگی معنوی یک روحانیِ اصیل هست که به حاج آخوند شهره بود (۱۲۸۴_۱۳۵۲ش). اهل روستای مارون (مهاجران), ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها