متنی از ابراهیم رمضانی محمد دربارهی دورهی مُبصری دبستان دامنه و مدیری مدرسه فکرت دامنه : سلام وارادت محضر مدرسه. قبل از هر حرفی ازاقا مدیر، بزرگان، علما، اساتید که شرف حضور در مدرسه دارن والبته از خیلی جدی های مدرسه واقعا معذرت میخام. گفتم بعد از بحثهای علمی وسیاسی و... جدی در مدرسه برای یغییر حال وهوا یه خاطره واقعی قاطی با کمی شوخی بفرستم. بمناسبت بازگشائی مدرسه بخصوص کلاس یکی هاکه کوله از قدواندازه اونها گَت تِرِه. درسالهای قدیم حول وحوش سالهای ۵۸ یا ۵۹ یا ۶۰ بعدِ انقلاب، مدرسه کلاس ۱ یا ۲ یا ۳ بودم در اون روزگار در مدرسه رسم بران بود که (شاید فقط مدرسه ما) کلاس ۱ و ۲ و۳ که بچه ها چون کوچک وچیز نفهم (بدوخوب) بودن و قدرت اداره خود رادرکلاس نداشتن، مدیران مدرسه برای نظم کلاس تا رسیدن اموزگار، یک نفر بزرگتر از کلاس بالاتر که یِتّا جِمِه وِیشتِر پارِه پُورِه هاکاردِه راانتخاب می کردن به عنوان مُوبصِر که کلاس را ساکت ها کانه ووَچوُن همدیگه پیرَن رِه پاره نکنن. (کنایه از جنگ ودعوا) اَمِ کلاس هم یکی ازون کلاسا بِیِه.نَدومبِه کلاس 1بودم یا2 ولی اینو مطمئنم که خیلی ارام بودم بر عَکسِ بقیه وَچُون. مُوبصِرِ ماهم یک کلاس بالایی بود.باکلاس،خوش تیپ،ومدیر.وِنِ جِ ترس داشتِمِی البته با احترام قاطی بود. (اخِرِسَر ، وِنِ اِسم رِه خواهم گفت). این موبصر واقعا مدیر با یک مدیریتی خاص بنام(سَرتَپِیزم) یعنی کشیده ویا چَک ، کلاس۳ خواهم نفره که همه زلزله بودن ( غِیر ازمِن ) به راحتی اب خوردن وادار به سکوت کاردِه میگفت باید صدای راه رفتن مورچه را بشنویم، چجوری؟ گُومبِه. اینجوری بودکه نفر پشت سری نصف کَت(نیمکت) تام الاختیار بوددر صورت کوچکترین حرکت ،پچ پچ هاکاردن وگَتّهِ نفس ب, ...ادامه مطلب
دوشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۲، ۰۱:۲۹ ب.ظ سال ۱۳۶۳ دارابکلا منزل مادر و پدر من و برادرم حیدر رُل لباس روحانی پدر موضوع:: خاطرهی دامنه زمان و مکان: سال ۱۳۶۳ داراب کلا عنوان: شیخی به ما میآد؟! زمان و مکان: سال ۱۳۶۳ دارابکلا شرح: توسط دامنه به نام خدا. سلام. هنوز مجرّد بودم. هر وقت سرِ پدر را دیر میدیدم سراغ لباسش میرفتم عمامه را روی زنوانم میبستم و قدَک و عبا رویش، بر تنم میپوشاندم و روی کُرسی وسط اتاق، یا روی لحاف کُنج اتاق، و یا روی طاقچه کوتاه خونه به منبر میرفتم و از روی کنجکاوی سخنرانی میکردم ازین طریق برای خود شخصیت مشهور!!! فرض میکردم. نزد مادر میرفتم به ایشان با خنده و تیپ و قیافه میگفتم: شیخی به ما میآد؟! حالا این سه صحنه روزی از همان مانورهاست که توی خونه نقش آخوند بازی میکردیم؛ من و حیدر -اخوی تازهدرگذشتهام- که تلخی دوری او سخت بر قلبم جَرح میاندازد و بر وجودم خراش. کافی بود آن لحظه پدر از راه میرسید؛ ما را تا خودِ جوگمَله دمبال میکرد! که چرا به لباسش دستبُرد زدیم. حیدر طلبهی آقامدرسه بود و سپس مدرسهی سعادتیهی ساری. امید است این لباس همآوره بر تنِ اهلش روَد و به سرقت و سبقت نرود و احدی نتواند با آن، رُل بازی کند!!! سمت راستیهای سه عکس، من، در خونهی پدرومادر و همهی سمت چپیها، داداشم شادروان شِخ حِدر (=حیدر). عکاس: دوربین روی خودکارتنظیم. بخوانید, ...ادامه مطلب
به قلم دامنه: به نام خدا شام غریبان عاشورا (۶ مرداد ۱۴۰۲) بیت رهبری معظم این عکس از : «مشرق» روزنامه ایران (هفت مرداد ۱۴۰۲) روز عاشورا در دارابکلا (جمعه : ۶ مرداد ۱۴۰۲) عکاس: حمیدرضا طالبی. نشر عکس: دامنه دستهی کفنپوشان دارابکلا در روز عاشورا عکاس: عبدالرحیم آفاقی. نشر عکس : دامنه روز عاشورا (جمعه : ۶ مرداد ۱۴۰۲) روستای ما دارابکلا عکاس این دو عکس پایین و بالا : نمیدانم روستای ما دارابکلا در روز عاشورا این عزادار حسین ع که هر سال از نکا حومه در محل ما پرشور زنجیر میزند شام غریبان عاشورا (۶ مرداد ۱۴۰۲) محلهی مسجد قدس منطقهی کوه خضر قم درود درودبه قلم دامنهبه نام خدا. سلام. درود درود، بر قرآن، بر عترت، بر سلسلهی نبوت، سپس بر خاندان پاک و پاکیزه و پایدارِ امامت این راهبَرندههای منزّه ملت به مذهب. سپاس ای امت! ای ملت! با هر مرام، عقاید، مَعجَر، مذهب که تاسوعا و عاشورا را بازنیز مثل همهسال، زنده نگه داشتهاید و قاطعانه نگذاشتهاید تصوّرات غلط و تحلیلهای مضحکِ عدهای اندک، پیاده شود که از آن سوی آب و بعضا" از نای پارهای سیاسیونِ واماندهی پایتختنشستهی هاج و واج (=مبهوت و مات) اصلِ سوگواریها را به سُخره گرفته بودند؛ ولی عزاداریهای شگفتانگیز و خالصانه و همهجانبهی شما مردم این زاد و بوم، مُهر ابطال پُرمُرکّبی زد بر پای این یاوهها و وهمها و واهمهافکنیها. بارکاللهی (=آفرینِ خدا) بر شما مردم متدین میهن که برای نهضت امام حسین و یاران -سلام الله علیهم اجمعین- اینچنین پوینده در صحنه آمدید و حاضر شدید در دمای زیرِ پنجاهدرجه حرارتِ شیرافکن، شَرارههای شور و شعور خود را اینگونه، زبانه دهید تا زبانِ بدگو و بدنویسِ آن س, ...ادامه مطلب
بازتاب دامنه به نام خدا. از چند روز پیش دست اندرکاران سایت «سرزمین بلاگ» قلم قم دامنه دوم را در سایت شان با تگ «اندیشه و مذهب» ثبت کرده اند؛ که از این پس، محتوای منتخب دامنه، در آنجا منعکس و بازتاب می یاید. یعنی در: (اینجا) قبلاً در 16 تیر 1397 در این ذیل این پست (اینجا) از طرف سایت دعوت شدم و دو روز بعد دامنه به ثبت آن سایت رسید. از بازتاب محتوای دامن, ...ادامه مطلب
به نام خدا سه دسته اند بازدیدکنندگان دامنه: دامنه خوانان. دامنه خواهان. دامنه دوستان اما این نقّاش نوجوان خوش قریحه که دامنه را در بالا به تصویر کشیده علیرضا است؛ یعنی از دستۀ سوم. گرچه دامنه نه کشیدنی ست و نه دیدنی ولی امید است علیرضا این هنر را امتداد دهد و دیدنی های جهانِ خدا را با ذوق استعداد سرشارش بازخلق کند و رویِ مردم را بر روی نقاشی ها بگشاید من ارزش کار تو _یعنی آقا علیرضا_ را می دانم و هرگز این محبّت را فراموش نمی کنم درود, ...ادامه مطلب
صحن ها و قلب هاهمه در سوزش!آن بر جسماین در روح, ...ادامه مطلب
اطلاعیۀ دامنهبه نام خدا. از مدت ها قبل متوجه شدم یکی از وبلاگ های دامنه به سرقت رفته است. آن را مورد بررسی قرار دادم. صبر کردم ببینم به خود می آید یا نه. دیدم نه. به همین خاطر خبررسانی کردم تا خوانندگان شریف دامنه مطّلع شوند و نیز این نوع مُعضلات و آفات اخلاقی شناخته و کاویده شود. من که نمی دانم چه کسی چنین کرده است، فقط می گویم این نوع کارها اقدامی بسیارناروا و رفتاری شدیداً زشت است.جالب این است ,وبلاگ,دامنه ...ادامه مطلب